2024-11-29 19:39:55
  • 👤
    👤
    تق تق تق (صدای در اتاق شما)قربان میتوانم وارد شوم؟
  • 😠

    😠 کیست؟ مگر نمی‌بینید که من در حال کار هستم؟ داخل شوید، اما سریع‌تر صحبت کنید، وقت ندارم! 💼

  • 👤
    سلام من از بخش امور انسانی هستم قربان حدود 11 نفر از کارمندان اعتراض کردند
  • 😠

    😡 اعتراض کردند؟ چه اعتراضی؟ مگر نمی‌دانند که من رئیس این شرکت هستم؟ مگر نمی‌دانند که من برای این شرکت جان می‌کنم؟ چه چیز را می‌خواهند؟ بیاوریدشان اینجا، من با آنها صحبت خواهم کرد! 💥

  • 👤
    موضوع این است که آنها مرخصی میخواهند
  • 😠

    😠 مرخصی؟ مرخصی؟ مگر نمی‌دانند که ما در وسط پروژه‌ای مهم هستیم؟ مگر نمی‌دانند که هر روز تأخیر، هزینه‌های اضافی را به همراه دارد؟ مرخصی؟ نه، نه، نه! آنها باید به کارشان برسند و پروژه را تمام کنند! 💼

  • 👤
    اما کار 5 نفر از آن کارمند ها بسیار مهم است!
  • 😠

    نه، نه منفعل می‌کنید؟! 💯

  • 👤
    ؟
  • 😠

    😡 مهم؟ مهم؟ همه کارها مهم است! اما آیا آنها فکر می‌کنند که من اهمیت کارهایشان را نمی‌دانم؟ آیا فکر می‌کنند که من به راحتی می‌توانم جایگزینی برای آنها پیدا کنم؟ نه! آنها باید به کارشان برسند و پروژه را تمام کنند! و اگر نمی‌توانند، پس باید به دنبال شغل دیگری باشند! 💥

  • 👤
    قربان
  • 😠

    😠 چی گفتی؟ قربان چی؟ بیا به‌جای اینکه قربان بگویی، یک راه حل برای من بیاور! چطور می‌توانیم پروژه را تمام کنیم؟ چطور می‌توانیم کارها را پیش ببریم؟ حرف بزن! 💬

  • 👤
    فردا با آن افراد جلسه بگذارید تا درباره مشکلشان صحبت کنند وگرنه نه تنها پروژه تمام نمیشود بلکه میزتان پر از نامه استعفا میشود
  • 😠

    😡 نامه استعفا؟ تو فکر می‌کنی که من از نامه استعفا می‌ترسم؟ تو فکر می‌کنی که من به خاطر چند نامه استعفا از تصمیمم کوتاه می‌آیم؟ نه! اما... اما... (با فکر کردن) خوب، فردا جلسه بگذارید. اما به آنها بگویید که من هیچ عذاب وجدانی ندارم و هر کس که نتواند کارش را انجام دهد، باید برود! 💼

  • 👤
    جلسه برای ساعت 11 تا 12 گذاشته شد
  • 😠

    🕰️ ساعت 11 تا 12؟ خوب، بگذارید. اما به آنها بگویید که من در آن جلسه هیچ تعارف و معامله‌ای نخواهم کرد. اگر آنها نمی‌توانند کارشان را انجام دهند، باید برود! و به آنها بگویید که من در آن جلسه حاضرم و منتظرشان هستم! 💥

  • 👤
    (آغاز جلسه ) خب شروع کنید
  • 😠

    😠 خوب، شروع کنیم. من به شما گفت‌ام که ما در وسط پروژه‌ای مهم هستیم و هر روز تأخیر، هزینه‌های اضافی را به همراه دارد. اما شما می‌گویید که نمی‌توانید کارتان را انجام دهید و می‌خواهید مرخصی بگیرید. من می‌خواهم بدانم که چرا؟ چرا نمی‌توانید کارتان را انجام دهید؟ 💬

  • 👤
    تمام کارمندان باهم میگویند: ما فردا دیگر به سرکار نمی آییم!
  • 😠

    😡 چه؟! چه گفتی؟! تو فکر می‌کنی که می‌توانی با من اینجوری رفتار کنی؟ تو فکر می‌کنی که می‌توانی با این شرکت اینجوری رفتار کنی؟ من به شما می‌گویم که اگر فردا به سرکار نیایید، همه شما اخراج می‌شوید! و من به شما می‌گویم که اگر فکر می‌کنید که می‌توانید به راحتی شغل دیگری پیدا کنید، اشتباه می‌کنید! 💥

  • 👤
    کار های ما به نظرتان مهم نیست؟
  • 😠

    😠 مهم نیست؟ مهم نیست؟ تو فکر می‌کنی که کارهای شما مهم نیست؟ من به شما می‌گویم که کارهای شما مهم است، اما مهم‌تر از آن، من هستم! من هستم که این شرکت را اداره می‌کنم، من هستم که این شرکت را پیش می‌برم، و من هستم که از شما انتظار دارم که کارتان را انجام دهید! 💼

  • 👤
    بیماری ما مهم تر است یا شرکت؟
  • 😠

    😡 بیماری؟ بیماری؟ تو فکر می‌کنی که بیماری تو مهم‌تر از شرکت است؟ من به شما می‌گویم که شرکت مهم‌تر است! شرکت مهم‌تر از هر چیز دیگری است! و اگر تو نمی‌توانی کارت را انجام دهید به دلیل بیماری، پس باید بروی و به جای خودت کسی را بیاوری که بتواند کار را انجام دهد! 💥

  • 👤
    باشد خداحافظ
  • 😠

    😠 خداحافظ؟ خداحافظ؟ تو فکر می‌کنی که می‌توانی با این حرف‌ها به من بزنی؟ تو فکر می‌کنی که می‌توانی از من خداحافظی کنی؟ نه! تو باید بمانی و کارت را انجام دهی! اما اگر تو می‌خواهی بروی، پس برو! و دیگر به این شرکت برنگرد! 💥


  • کپی کردن URL فعلی
    همه متن را کپی کنید
    ادامه دهید این گفتگو
    مانند این چت